بازدید امروز : 316
بازدید دیروز : 141
وقتی پای سخنرانی مذهبی می نشینم یا کتاب مذهبی می خوانم یا روزهای بعد از اعتکاف یا مثلا وقتی از زیارت می آیم با عشق و شور فراوان عبادت می کنم، از نمازهایم لذت می برم، خیلی مراقب رفتارم هستم اما این آثار ماندگار نیست کم کم سست می شوم، می دانم که این روند کاملا طبیعی ست اما از شما می خواهم راهنمایی ام کنید که چگونه حال معنوی ام را حفظ کنم؟
از این سوال شما به خوبی آشکار است که روح ایمان در شما وجود دارد و نور خداوند هنوز در دل شما روشن است. البته با خواندن سوال بسیار متاسف شدیم, ولی امید است که خدای متعال شما را با خودش بیشتر آشنا کند و روزی برسد که عاشق او شوید, آنگاه از چنان لذت و بهجتی برخوردار خواهید شد که حتی نمی توانید برای لحظه ای یاد او را فراموش کنید.
همانگونه که گفته اید چنین حالاتی تا حدودی عادی می باشد کمااینکه در روایتی آمده : روزی حمران بن اعین به امام باقر علیه السلام عرضه داشت مطلبى دارم- خداوند بر عمر شما بیفزاید و بما توفیق بهرهمندى از وجود شما عنایت فرماید- و آن این است که ما وقتى در حضور شما هستیم و از بیانات شما استفاده میکنیم. از این محضر بیرون نمیشوم مگر با یک دل مهربان و حالت خوش- نسبت بدنیا بىاعتنا میشویم و این زخارف و ثروتهائى که در دست مردم است در نظر ما بىارزش جلوه میکند ولى وقتى در اجتماع قدم میگذاریم و با بازار و بازرگانان مربوط میشویم محبت و علاقه بدنیا در دل ما جا باز میکند حضرت فرمود البته اینها حالات قلب است گاهى سخت مىشود و گاهى نرم مىشود . (بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج1، ص: 57)
اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که شیطان همواره از فرصت های مختلف برای غافل کردن انسان و جدا نمودن وی از حالات خوش معنوی استفاده می نماید، لذا برای اینکه بتوانید این حالات خوش را حفظ نمائید چند توصیه خدمت شما ارائه می نمائیم .
1- ارتباط خود را با مجالس معنوی همچون مجالس وعظ و ادعیه حفظ نموده و حداقل هفته ای یک بار در مجالس سخنرانی علماء وارسته دینی شرکت نمائید .
2- مراقب باشید که گرفتار گناه نگردید و در صورت دچار شدن به گناهی سریع توبه کنید . (1)
پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) فرمودهاند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ کَانَتْ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فِی قَلْبِهِ فَإِنْ تَابَ وَ نَزَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صُقِلَ قَلْبُهُ مِنْهُ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ فَذَلِکَ الرَّیْنُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ کَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُون» ؛ « مؤمن هر گاه مرتکب گناهى مىشود، نقطه سیاهى در دلش پدید مىآید. اگر توبه و استغفار کند و از گناه دست بدارد، آن نقطه از میان مىرود و قلبش صیقل مىخورد و اگر بر گناه بیفزاید، آن نقطه هم افزوده مىشود و این همان زنگى است که خداوند در کتاب خود آن را یاد کرده و فرموده است «نه چنین است که آنچه کسب کردهاند بر دلهایشان زنگار بسته است.» (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین ج2ص 414 )
3- برای حفظ نورانیت خود از قرائت قرآن غافل نگردید
4- برای کنترل اعمال و رفتار روز خود از سیستم مشارصه ، مراقبه ، محاسبه و معاقبه استفاده نمائید .
- مشارطه : یعنی ابتدا با خود شرط نمائید اعمالی که موجب از بین رفتن حالات معنوی شما می شود را انجام ندهید
- مراقبه : در طی روز مراقب باشید که به عهدی که با خود بسته اید پایبند باشید .
- محاسبه : در پایان روز اعمال و رفتار خود را محاسبه و ارزیابی نمائید تا معلوم شود به چه مقدار توانسته اید به عهد خود پایبند باشید
- معاقبه : در صورت عدم پایبندی به آنچه که با خود شرط نموده اید ؛ خود را معاقبه نمائید که این معاقبه می تواند به صورت سرزنش هوای نفستان باشد و به همراه آن می تواند در ازاء هر خطایی که انجام داده اید مثلا یک جزء قرآن بخوانید و یا فردای همان روز روزه بگیرید . ( که این دسته از اقدامات باید متناسب با شرایط روحی و حالات معنوی صورت پذیرد) .
سهل انگاری در نماز
عدم توجه به نماز و سهل انگاری در آن معلول عوامل فراوانی است. ممکن است این امر به دلیل عدم تربیت صحیح و دینی والدین در خانواده باشد, چرا که باید کودکان از همان ابتدای کودکی, حدود شش یا هفت سالگی به نماز خواندن عادت کنند, در غیر این صورت اگر شخص بزرگ شود و به سن تکلیف برسد و بخواهد به نماز خواندن عادت کند, تاحدود زیادی دشوار خواهد بود. یا امکان دارد که شخص نماز خوان هست, ولی در اثر شبهه ای که از ناحیه شیاطین به ذهن او وارد شده, اعتقاد اش خدشه دار و نسبت به عبادت خداوند بی تفاوت شده است و یا در اثر عدم رعایت حضور قلب از آن لذت نمی برد و به همین خاطر آن را عبث و بی فایده می داند و یا .....
اما ما معتقدیم که اغلب جوانان ما دین باورند و مشکل آنان بیشتر از ناحیه غفلت از خدا و نقش خداوند در زندگی انسان و تنبلی و ندانستن اهمیت موضوع است. مردم ما مشکل ایمانی ندارند, ولی متاسفانه در جامعه و فرهنگ ما عوامل غفلت فراوان است, مانند برنامه هایی که تا نیمه شب ادامه دارد و باعث می شود شخص نماز صبح مثلا خواب بماند و یا توجه روزافزون به لذت طلبی های افراطی و گرایش به دنیا است که زمینه اصلی غفلت انسان از حرکت به سوی کمال و خدای متعال را فراهم کرده است. در این راستا باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی , قوی ترین عاملی است که انسان را دچار غفلت نموده و نیز ریشه ی بسیاری از خطاها و گناهان می شود. مومن واقعی کسی است که فکر و ذکرش خدا است و خدا محور تمام زندگی او است. اگر کسی فکر و ذکرش دنیا شد, از نظر معنوی ضعیف خواهد شد و نمی تواند به سمت قرب الهی حرکت کند.
انگیزه اصلی اهمیت دادن به نماز احساس نیاز و وابستگی و عشق به خداوند است که باعث می شود انسان دائما به یاد خدا باشد و در انجام عبادت و بندگی تلاش عاشقانه انجام دهد. عامل کم شدن این انگیزه نیز غفلت از این احساس و ناآگاهی از نیاز به خدا و نقش با اهمیت خداوند در زندگی است. کسی که محب دنیا است، حتی در نماز هم, توجه اش به سمت دنیا و منافع آن خواهد بود, در نتیجه لذتی از نماز و ارتباط با خداوند نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود.
امیدواریم بتوانید به بالاترین درجات معنوی نائل گردید و ما را نیز از دعای خیر خود محروم نفرمائید .
--------
پی نوشت :
1- برای آشنایی با گناهان به کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب مراجعه نمائید .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید